Category: مجاهدین خلق



نکته دیگر که قابل تامل میباشد ضرب العجل دولت عراق برای بیرون کردن این سازمان از خاک عراق تا پایان سال 2011 است که این ضربه میتواند به عمر تشکیلات مخوف رجوی پایان دهد و رجوی به شدت بهم ریخته و گیج شده است از طرفی میخواهد به نفرات داخل کمپ روحیه بدهد و از طرفی هم میخواد مخالفین اش را از بین برده که بایستی گفت اقای رجوی این بار داستان فرق میکند و مثل گذشته نیست، این بار نه تنها بایستی به خواست مردم عراق و دولت عراق تن بدهی و تشکیلاتت را جمع کنی بلکه بایستی پاسخگو خیلی از مسائل دیگر هم باشی بهتر این که خودت را اماده کنی برای پاسخگویی …

در خبرها مطلع شدم که چماقداران رجوی در اروپا در اوج استیصال و سر خوردگی تمام و از سر ضعف و بد بختی ،شاید هم برای دلخوشی به سران دل شکسته و خسته فرقه و شاید هم برای روحیه دادن به نیروهای فرسوده و اسیر در زندان اشرف (کمپ اشرف) به خانه سرکار خانم بتول سلطانی حمله کرده و با تهدید و ناسزاگویی ایشان را تهدید کرده اند که دست از افشاگری خود علیه سران فرقه بردارد،اما خوشبختانه خانم سلطانی با شجاعت تمام در مقابل انها ایستادگی و مقاومت کردند و انها را عقب راند و در همین زمینه دست به افشاگری گسترده ای زدند.

ضمن درود به سر کار خانم سلطانی و تحسین شجاعتشان به ایشان تبریک میگویم وآفرین بر شما خانم سلطانی که اگر به قول مسعود رجوی و همسر سوم اش مریم عضدانلو در پادگان اشرف برای روحیه دادن به نیروه اصطلاح شیر زن را استفاده میکردند، من میگویم اگر یک شیر زن واقعی باشد آن هم شما هستید که این را در کارهایتان و در مقابل تهدید قلدران و شارلاتانهای رجوی نشان دادید ،درود بر شما و شجاعتتان باد.

من هم به عنوان یک شخص مستقل و مدافع حقوق بشر این عمل و هر عمل خشونت آمیز دیگررا محکوم میکنم.

اما سوال اصلی اینجاست چرا سران فرقه در همچین شرایط خطیری و در این برهه از زمان دست به چنین اقداماتی میزنند،این اقدامات چه دردی از تشکیلات رو به اضمحلال را دوا میکند.

در این شرایط اگر بخواهم به شکل خلاصه به ان اشاره کنم سازمان مجاهدین بسیج گسترده ای راه انداخته بود تا در امریکا و اروپا و پول های کلانی خرج کرد تا برای اینکه از لیست سیاه تروریستی امریکا بیرون بیاد اما بدلیل عملکرد سازمان در سالهای گذشته و حال و اقدام به عملیات های تروریستی و کارهای خرابکارانه ، مجدداً در لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه امریکا باقی ماند واسم این فرقه و همدستانش برای هفدهمین سال متوالی در لیست باقی ماند و سازمان مجاهدین مجددا پذیرای ضربه مهلک بار دیگری گردید ،این در حالی بود که سازمان برای بیرون امدن از لیست کیسه ای بزرگی دوخته بود که چند صباحی سر نیروهای خود در اشرف را گرم نگاه دارد که دقیقاً عکس خواسته و تحلیل رهبری فرقه عملی شد و ضربه ای به پوزه مسعود رجوی خورد که به شدت احساس سوختگی میکنند و میخواهند دق دلی خود را سر کسان دیگری همچون خانم سلطانی و نفرات فعال حقوق بشری که در اروپا فعالیت دارند، خالی کنند .

نکته دیگر که قابل تامل میباشد ضرب العجل دولت عراق برای بیرون کردن این سازمان از خاک عراق تا پایان سال 2011 است که این ضربه میتواند به عمر تشکیلات مخوف رجوی پایان دهد و رجوی به شدت بهم ریخته و گیج شده است از طرفی میخواهد به نفرات داخل کمپ روحیه بدهد و از طرفی هم میخواد مخالفین اش را از بین برده که بایستی گفت اقای رجوی این بار داستان فرق میکند و مثل گذشته نیست، این بار نه تنها بایستی به خواست مردم عراق و دولت عراق تن بدهی و تشکیلاتت را جمع کنی بلکه بایستی پاسخگو خیلی از مسائل دیگر هم باشی بهتر این که خودت را اماده کنی برای پاسخگویی که سالیان سال به مردم ایران به جوانان ایران و مردم منطقه خیانت کردی الان وقت جواب دادن است.

به امید ازاد شدن نفرات اسیر در پادگان اشرف.

درود بر خانواده های مقاوم که الان ماهها در گرما و سرما دست از تلاش بر نداشته و منتظر فرزندان خود میباشند.

به امید نابودی تشکیلات مخوف رجوی.


تغاری بشکند، ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسه لیسان؛
اسرائیل و مجاهدین مدعی تولیت گزارش آمانو

اما نکته قابل تأمل در کاسه لیسی اسرائیل و مجاهدین اذعان هم زمان به انزوا و بی اعتباری شان است، مریم رجوی در همین بیانیه اعلام کرد که غرب هیچ توجهی به افشاگریهای ما نکرده است و تا زمانی که نام مجاهدین در لیست گروه های تروریستی باشد، آمریکا در کنار ایران قرار دارد.

انزوای بنیامین نتانیاهو و انزجار از وی هم نیز دست کمی از مریم رجوی ندارد، همین چند روز پیش بود که رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه در خلوت خود از تنفر نسبت به نتانیاهو صحبت می کردند!

ایران دیدبان

بنیامین نتانیاهو در اولین واکنش به گزارش آمانو در باره برنامه هسته ای ایران مدعی شد که گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی تاکیدی بر موضع اسرائیل است که ایران تلاش می کند به سلاح هسته ای دست پیدا کند.

مریم رجوی همسر سرکرده گروه تروریستی مجاهدین نیز مدعی شد گزارش آژانس در حقیقت موید تمامی افشاگریهای مجاهدین است!

نتانیاهو گفت: دنیا باید به تلاش های ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای پایان دهد، امری که خطری برای صلح دنیا و خاورمیانه به شمار می آید.

مریم رجوی هم گفت : گزارش جدید آژانس اذعان بین‌المللی به این حقیقت است که این رژیم مهم‌ترین تهدید صلح و امنیت جهان است.

بنیامین نتانیاهو خواستار فشار بیشتر بر ایران با اعمال تحریم های بیشتر و همراهی روسیه و چین با این تحریم ها شد.

مریم رجوی نیز در صدر درخواستهای باند رجوی تحریم خرید نفت و گاز از ایران و توقف سوخت‌رسانی به پروژه های اتمی را خواستار شد.

گویی این دو پس از خروج از یک جلسه و توافق بر سر موضع گیری مشترک در باره گزارش آمانو یا با گرفتن دستورالعمل از یک فرماندهی واحد، به صدور بیانیه پرداخته و درد مشترکشان را فریاد می کنند و ناتوانی و عجز خود در مقابله با ایران را جار می زنند.

درخواست مکرر مریم رجوی از آمریکا که بار دیگر به بهانه گزارش آمانو آن را مطرح نموده و خواستار خارج کردن نام مجاهدین از لیست گروه های تروریستی شده است، ناشی از همین عجز و ناتوانی است. البته این درخواست به پیشنهاد چند سال قبل مجاهدین به آمریکا برمی گردد که در قبال وانهادن آنان در عراق و تغییر سیاست جنگ طلبانه آمریکا که می توانست موقعیتی برای بهره برداری از آنان باشد، بیرون آمدن از لیست گروه های تروریستی را به عنوان ضمانتی برای تحت تعقیب قرارنگرفتن و داشتن زندگی بدون دغدغه در غرب درخواست کرده بودند که آمریکا تا به حال با آن موافقت نکرده است.

کارشناسان معتقدند هم چنان که سناریوی ابلهانه در باره متهم کردن ایران به قصد ترور سفیرعربستان به وسیله سپاه قدس و با هدایت سردار سلیمانی با هدف انتقام شکست آمریکا در عراق طراحی شده و از نتایج سیاست خالی کردن صحنه سیاسی عراق است، خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی هم در چارچوب همین سیاست و به منزله ی حتمیت و قطعیت اخراج آنان از عراق و ای بسا استردادشان به ایران خواهد بود، سیاستی که تمامی کارشناسان در غرب یک صدا اذعان دارند که یک عقب نشینی به سود ایران است.

اما نکته قابل تأمل در کاسه لیسی اسرائیل و مجاهدین اذعان هم زمان به انزوا و بی اعتباری شان است، مریم رجوی در همین بیانیه اعلام کرد که غرب هیچ توجهی به افشاگریهای ما نکرده است و تا زمانی که نام مجاهدین در لیست گروه های تروریستی باشد، آمریکا در کنار ایران قرار دارد.

انزوای بنیامین نتانیاهو و انزجار از وی هم نیز دست کمی از مریم رجوی ندارد، همین چند روز پیش بود که رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه در خلوت خود از تنفر نسبت به نتانیاهو صحبت می کردند!تغاری بشکند، ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسه لیسان؛ اسرائیل و مجاهدین مدعی تولیت گزارش آمانو اما نکته قابل تأمل در کاسه لیسی اسرائیل و مجاهدین اذعان هم زمان به انزوا و بی اعتباری شان است، مریم رجوی در همین بیانیه اعلام کرد که غرب هیچ توجهی به افشاگریهای ما نکرده است و تا زمانی که نام مجاهدین در لیست گروه های تروریستی باشد، آمریکا در کنار ایران قرار دارد. انزوای بنیامین نتانیاهو و انزجار از وی هم نیز دست کمی از مریم رجوی ندارد، همین چند روز پیش بود که رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه در خلوت خود از تنفر نسبت به نتانیاهو صحبت می کردند! ایران دیدبان بنیامین نتانیاهو در اولین واکنش به گزارش آمانو در باره برنامه هسته ای ایران مدعی شد که گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی تاکیدی بر موضع اسرائیل است که ایران تلاش می کند به سلاح هسته ای دست پیدا کند. مریم رجوی همسر سرکرده گروه تروریستی مجاهدین نیز مدعی شد گزارش آژانس در حقیقت موید تمامی افشاگریهای مجاهدین است! نتانیاهو گفت: دنیا باید به تلاش های ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای پایان دهد، امری که خطری برای صلح دنیا و خاورمیانه به شمار می آید. مریم رجوی هم گفت : گزارش جدید آژانس اذعان بین‌المللی به این حقیقت است که این رژیم مهم‌ترین تهدید صلح و امنیت جهان است. بنیامین نتانیاهو خواستار فشار بیشتر بر ایران با اعمال تحریم های بیشتر و همراهی روسیه و چین با این تحریم ها شد. مریم رجوی نیز در صدر درخواستهای باند رجوی تحریم خرید نفت و گاز از ایران و توقف سوخت‌رسانی به پروژه های اتمی را خواستار شد. گویی این دو پس از خروج از یک جلسه و توافق بر سر موضع گیری مشترک در باره گزارش آمانو یا با گرفتن دستورالعمل از یک فرماندهی واحد، به صدور بیانیه پرداخته و درد مشترکشان را فریاد می کنند و ناتوانی و عجز خود در مقابله با ایران را جار می زنند. درخواست مکرر مریم رجوی از آمریکا که بار دیگر به بهانه گزارش آمانو آن را مطرح نموده و خواستار خارج کردن نام مجاهدین از لیست گروه های تروریستی شده است، ناشی از همین عجز و ناتوانی است. البته این درخواست به پیشنهاد چند سال قبل مجاهدین به آمریکا برمی گردد که در قبال وانهادن آنان در عراق و تغییر سیاست جنگ طلبانه آمریکا که می توانست موقعیتی برای بهره برداری از آنان باشد، بیرون آمدن از لیست گروه های تروریستی را به عنوان ضمانتی برای تحت تعقیب قرارنگرفتن و داشتن زندگی بدون دغدغه در غرب درخواست کرده بودند که آمریکا تا به حال با آن موافقت نکرده است. کارشناسان معتقدند هم چنان که سناریوی ابلهانه در باره متهم کردن ایران به قصد ترور سفیرعربستان به وسیله سپاه قدس و با هدایت سردار سلیمانی با هدف انتقام شکست آمریکا در عراق طراحی شده و از نتایج سیاست خالی کردن صحنه سیاسی عراق است، خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی هم در چارچوب همین سیاست و به منزله ی حتمیت و قطعیت اخراج آنان از عراق و ای بسا استردادشان به ایران خواهد بود، سیاستی که تمامی کارشناسان در غرب یک صدا اذعان دارند که یک عقب نشینی به سود ایران است. اما نکته قابل تأمل در کاسه لیسی اسرائیل و مجاهدین اذعان هم زمان به انزوا و بی اعتباری شان است، مریم رجوی در همین بیانیه اعلام کرد که غرب هیچ توجهی به افشاگریهای ما نکرده است و تا زمانی که نام مجاهدین در لیست گروه های تروریستی باشد، آمریکا در کنار ایران قرار دارد. انزوای بنیامین نتانیاهو و انزجار از وی هم نیز دست کمی از مریم رجوی ندارد، همین چند روز پیش بود که رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه در خلوت خود از تنفر نسبت به نتانیاهو صحبت می کردند!

فراخوان به رهایی از تشکیلات مخوف رجوی

آغاز مرحله نهایی شمارش معکوس پادگان اشرف در عراق

(تهدید رجوی به کشتار گروگانها را محکوم می کنیم)

… در آستانه بسته شدن کمپ اشرف و پایان ضرب العجل دولت عراق ،انتظار نمی رود تغییری در دیدگاه رجوی بوجود آمده باشد.چرا که همزمان با کنفرانس مطبوعاتی هوشیار زیباری،یکی از اعضای پارلمان اروپا(استراون استیونسون) با تکرار تهدیدات مریم رجوی و به نمایندگی از این گروه تروریست هشدار داده است ؛»بیم آن می‌رود که يک فاجعه انسانی رقم بخورد. » این موضع گیری نشان می دهد که رجوی در شمارش معکوس متلاشی شدن » سازمان مجاهدین «، بفکر تلفات،کشته و زخمی است.وگرنه دلیلی ندارد بلندگوهای آنان جامعه جهانی را با تکرار واژه «فاجعه انسانی در اشرف نزدیک است» بترسانند. آریا ایران،ضمن محکوم نمودن موضع گیری خصمانه رهبران مجاهدین …

(مجاهدین خلق، کمپ اشرف، ژوئن 2011)

آریا ایران، پاریس، اول نوامبر 2011
http://ariairan.com/fa/?mod=view&id=11903

از سال 2003 میلادی زمانیکه صدام حسین ساقط شد،کار گروه تروریستی مجاهدین خلق نیز تمام شده تلقی می گردید.اما شمارش معکوس از زمانی آغاز شد که به اتحاد با دشمن ایران تن داده و با جدا کردن حساب خود ازمردم،با توپ و تانک «ارتش خصوصی صدام حسین» به تاخت و تاز بر علیه مردم و کشور خود مشغول شدند.اکنون در مرحله نهایی شمارش معکوس به روزهای پایانی حضور مجاهدین در عراق نزدیک می شویم.سی و یکم اکتبر 2011،هوشیار زیباری وزیر امور خارجه عراق در دیدار با همتای ایرانی خود اعلام کرد ؛»اخراج مجاهدین خلق تا دو ماه دیگر قطعی است!»

متاسفانه رهبری مجاهدین در 8 سال گذشته بجای ارائه راه حل واقعی و پرهیز از هر گونه درگیری با نیروهای امنیتی عراق،شرایط ضد انسانی خود را به اعضای محصور تحمیل نموده و تعداد زیادی از آنان را قربانی مطامع خود نمود.مسعود رجوی، خانواده های اعضای مجاهدین را مزدور خطاب کرده و مانع از تلاش برای کمک و رهایی افراد در بند شد.

در آستانه بسته شدن کمپ اشرف و پایان ضرب العجل دولت عراق ،انتظار نمی رود تغییری در دیدگاه رجوی بوجود آمده باشد.چرا که همزمان با کنفرانس مطبوعاتی هوشیار زیباری،یکی از اعضای پارلمان اروپا(استروان استیونسون)) با تکرار تهدیدات مریم رجوی و به نمایندگی از این گروه تروریست هشدار داده است ؛»بیم آن می‌رود که يک فاجعه انسانی رقم بخورد. »

این موضع گیری نشان می دهد که رجوی در شمارش معکوس متلاشی شدن » سازمان مجاهدین «، بفکر تلفات،کشته و زخمی است.وگرنه دلیلی ندارد بلندگوهای آنان جامعه جهانی را با تکرار واژه «فاجعه انسانی در اشرف نزدیک است» بترسانند.

آریا ایران،ضمن محکوم نمودن موضع گیری خصمانه رهبران مجاهدین و با فراخوانی کاملا مستقل،خواستار کمک جوامع حقوق بشری ساکن اروپا و آمریکا به اعضای دربند سازمان است.همینطور ایرانیان شریف و آزاده ای که بتوانند رهایی اعضای محصور مجاهدین را تسهیل نموده و با کمک انساندوستانه مسیر زندگی افرادی که از رجوی جدا می شوند را هموار سازند.

در همین رابطه ،آریا ایران با امکانات بسیار اندک خود تلاش میکند در مسیر کمک به این افراد قدم برداشته و به اعضای خواهان جدایی از تشکیلات مجاهدین یاری برساند.


مدیریت پروژه تغییرات البته به آنها تفیهم کرده است که مخالفت تروریستی و گانگستری با پدیده ی » نایک » – که واکنش غریزی مجاهدین است – فایده ای ندارد، و اگر حرفی برای گفتن دارند حداقل مجموعه ای را داشته باشند تا بتوانند بخشی از ظرافتهای دیپلماسی » نایک » را خنثی کنند.

اما به دو دلیل این حرکت از هم اکنون محکوم به شکست است…

ایران دیدبان

لابی گری با هزینه های هنگفت و پرداخت میلیونها دلار به شخصیتهای بازنشسته نتوانست گره کار باند بی اعتبار رجوی را بگشاید و خلاء حمایت ایرانیان از این گروه را پرنماید، به همین دلیل بقایای رجوی با تشکیل مجموعه ای پوششی به نام » کمیته آمریکائیان و ایرانیان پیشرو «(PAIK) حرکت خود در جامعه آمریکا را از صفر آغاز کردند.

در باره اهداف این تشکل در سایت آن، نوشته شده است:

1- تلاش برای ادامه و تشدید تحریم های جهانی علیه رژیم اسلامی ایران
2- افشای فعالیتهای وسیع شبکه لابی گران رژیم و اتخاذ سیاستهای مناسب برای مقابله و خنثی کردن آنها.
3- تلاش در گسترش پیوند دوستی مردم ایران و آمریکا

در باره راه کارهای تحقق این اهداف نیز آمده است :
– بسیج جامعه ایرانی آمریکایی تبار برای شرکت در پروسه سیاسی آمریکا
– جلب حمایت مردم، نهادها و گروه های مختلف آمریکا در زمینه های اجتماعی ، سیاسی ،فرهنگی و غیره.
– جلب حمایت قانون گذاران و مقام های سیاسی
– استفاده از رسانه های آمریکایی برای انعکاس خواست های خود.
– استفاده از رسانه های تصویری و نوشتاری فارسی زبان برای بسیج ایرانیان
– برپاساختن کنفرانس ها و نشست ها برای آگاهی رسانی و آموزش در سطح جامعه

پیشنهاد چنین حرکتی البته از جانب برخی از هواداران و سمپاتهای مجاهدین ساکن آمریکا مدتها پیش به این گروه داده شده بود که با پاسخ نگرفتن تمهیدات معمول و نتیجه ندادن دیپلماسی پنهان مجاهدین که معلوم شد چیزی جز رشوه دادن به مقامهای سابق آمریکا نیست، رهبری مجاهدین این پروژه را در دستور کار قرار داد.

پیش از این از » تغییرات مدیریت شده » روشها و حرکتهای مجاهدین خبر داده بودیم؛ مدیریت پروژه ی تغییرات به آنها تفهیم کرده است که لابی گری بدون پشتوانه ایرانیان – لااقل آن دسته که در خارج زندگی می کنند – هیچ آثاری برای آنان نخواهد داشت، تجمع روز گذشته مجاهدین در واشنگتن نیز تلاشی برای وانمود این مطلب است، اما حقیقت آن است که تجمع خشک و خالی و بدون پشتوانه و نبودن در پروسه ی سیاسی هم نمایشی است که دردی را از بقایای رجوی حل نمی کند.

مدیریت پروژه تغییرات البته به آنها تفیهم کرده است که مخالفت تروریستی و گانگستری با پدیده ی » نایک » – که واکنش غریزی مجاهدین است – فایده ای ندارد، و اگر حرفی برای گفتن دارند حداقل مجموعه ای را داشته باشند تا بتوانند بخشی از ظرافتهای دیپلماسی » نایک » را خنثی کنند.

اما به دو دلیل این حرکت از هم اکنون محکوم به شکست است:
1- تجربه نشان داده است که مجاهدین هیچ مهارتی در دیپلماسی آشکار که مبتنی بر جذب و بسیج مردمی است ندارند، آنها یا به دنبال رشوه دادن به کسانی هستند که گمان می برند افرادی اثرگذارند و یا در پی فریب کسانی هستند که هیچ اطلاعی از وضعیت و حال و روز آنها ندارند و فقط برای شرکت در یک جلسه و یا تجمع با دریافت پول همراهند. یک بار دیگر هم آمریکایی در سال 2004 این فرصت را در اختیار مجاهدین قرار دادند که در پروسه سیاسی عراق به نفع وضعیت مطلوبشان دخالت کنند،آیا موفق شدند؟
2- اهداف اعلام شده ی » پایک «، اقداماتی است که بقایای رجوی سالها در حال انجام آن هستند، پایک میخواهد عنوان پوششی مجاهدین باشد تا اولاً به لحاظ قانونی مشکلی نداشته باشد، دوماً دافعه ی نام باندرجوی مانع از همکاری و همراهی احتمالی برخی از ایرانیان با این جریان نشود، اما مگر رهبری مجاهدین بارها و بارها شیوه ی استفاده از » عنوان پوششی » را نیازموده است و نمی داند که به محض اطلاع از محتوای مشترک هر نامی با مجاهدین ، تنفر و انزجار مضاعفی از سوی کسانی که فریب آن نام را خورده اند نصیبش می شود!


این فرآیند و این تحول های رو به پیشرفت و استقلال برای عراق شبیه به خانه تکانی است که از برداشتن دیوارهای بتونی به عنوان نماد های ظاهری تسلط آمریکا شروع شده و با گرد گیری و پاکسازی زباله ها ی تروریستی به عنوان پشت پرده تجاوزات آمریکا خاتمه می یابد
پس از تهاجم غرب به رهبری آمریکا به عراق، تبعات بسیار سنگین و مصیبت باری برای ملت این کشور چه در حوزه اقتصادی، سیاسی و از همه مهمتر امنیتی به بار آمد که حالا پس از گذشت ۸ سال و با تسلط نسبی ملت عراق بر تعیین سرنوشت خود به آرامی در حال برطرف شدن است.
آمریکا که به بهانه وجود سلاح های شیمیایی و میکروبی در عراق که خود آنها را در اختیار صدام قرار داده بود اقدام به این تجاوز کرد و در حالی که سعی می کرد اذهان عمومی را فریبکارانه با خود همراه سازد، وعده آزادی ملت عراق از چنگال دیکتاتوری را در زمره شعار های خود قرار داده بود. و البته اگر دستیابی به آزادی واقعی،توسط خود ملت عراق و اراده آنها-و نه لشگر کشی و تهاجم آمریکا- انجام می گرفت، شاید خیلی از مصایب امروز دامنگیر عراق نمی شد .
البته در این مقاله قصد نداریم که به بررسی دقیق خسارات وارد شده به مردم عراق در نتیجه این لشکر کشی افسار گسیخته و غیر قانونی بپردازیم، اما اگر فقط بخواهیم یکی از تبعات مصیبت بار این اقدام غرب را در حق مردم مسلمان عراق بیان کنیم باید به بروز خشونت ها و درگیری های فرقه ای در عراق اشاره کنیم.البته بر کسی پوشیده نیست که وجود درگیری های فرقه ای به خواست غربی ها و برای سوء استفاده های بیشتر در این کشور – که در ابتدای تجاوز به چشم یک مستعمره به آن نگاه می شد- صورت گرفته و این موضوع در نتیجه حمایت غربی ها از گروه ها و گروهک های تروریستی فعال در عراق بوده که این کشور را پایگاهی امن برای خود می دیدند.و در نتیجه این اقدامات گروه های تروریستی بود که شنیدن هر روزه صدای انفجار و انجام عملیات های تروریستی پی در پی و به خاک و خون کشیده شدن ده ها زن و مرد و کودک بیگناه عراقی کم کم داشت به رویه ای ثابت تبدیل می شد که در نتیجه آن و در آینده ای نزدیک از عراق ویرانه ای بیشتر باقی نمی ماند.
اما انقلاب های منطقه و در واقع همان خیزش ها و بیداری اسلامی کشور های عربی در منطقه ،آنچنان منافع آمریکا و صهیونیسم را به خطر انداخت که دیگر فرصت آتش افروزی و تفرقه افکنی بیشتر در عراق را از دست داد و دیدیم که هر چه بیشتر به سمت فروپاشی دولت های دیکتاتور منطقه و به دنبال آن نابودی منافع غرب پیش می رویم حضور آمریکا در عراق کم رنگ تر شده و به دنبال آن، دست ملت عراق در تسلط بر حاکمیت کشور خود بازتر می شود و در نتیجه آرامش بیشتری در عراق حکم فرما می گردد.
این روند رو به رشد ملت عراق در مسیر دستیابی به استقلال در حاکمیت کشور خود، غیر از امنیت و آرامش بیشتر، نشانه های دیگری هم داشته و دارد که خود بیانگر مقدمه خروج ارتشهای متجاوز و اشغالگر از این کشور است.
از جمله این نشانه ها برداشتن تعدادی ازدیوارهای بتونی مرتفع و بد شکلی است که قبل تر از این هم مشابه آن در افغانستان مورد استفاده قرار گرفته بود و از راهکارهای مورد استفاده آمریکا برای حفاظت مواضع خود و ایضاً جدا سازی بیشتر قومی در عراق و دامن زدن به اختلافات بود.
دیوارهای بتونی، غیر از اینکه به قول مردم این کشور، چهره عراق و خصوصاً بغداد را شبیه به زندان کرده و موجب جدایی قومی و حتی خانوادگی ملت عراق شده بود، هر روز صبح به مردم عراق یاد آوری می کرد که کشورشان تحت اشغال است و اینکه هدیه اشغالگران نیز چیزی جز ناامنی و وحشت نیست.
نوبت مجاهدین، بعد از دیوارهای بتونی
حالا که کم کم به روز های پایانی حضور غربی ها و بالاخص آمریکا در عراق نزدیک می شویم ، دیده می شود که از تعداد این دیوار ها (که ۶۲ هزار تای آنها فقط در بغداد قرار گرفته اند) کاسته شده که نشانگر اراده ملت عراق بر تعیین سرنوشت خود است.
باید توجه داشت که پروسه خروج نیروهای آمریکایی از عراق باعث بیشتر شدن تدریجی امنیت در این کشور می گردد و در نتیجه دیگر توجیهی برای باقی ماندن دیوارهای بتنی در عراق باقی نمی ماند و البته به وجود آمدن امنیت در عراق نتیجه اش از کار افتادن تدریجی گروه های تروریستی ساکن در این کشور است که ابزار دست آمریکایی ها به شمار می رفتند و همیشه مورد حمایت آنها قرار می گرفتند. گروهکی مانند مجاهدین که حضور آنها در عراق غیر از ضربه به امنیت و آسایش این کشور و تولید تروریسم نتیجه ای در برنداشته است.
این گروهک و دیگر گروه های تروریستی که به مثابه زالو بر پیکره آمریکا چسبیده اند، به خوبی می دانند که خروج ناگزیر آمریکایی ها از عراق مساوی است با مرگ و نابودی آنها، و اینکه بعد از ترک خاک عراق توسط آمریکا و به تبع آن قطع حمایت غرب، ذره ای مجال برای فعالیت آنها باقی نمی ماند.
در این بین اخراج گروهک تروریستی مجاهدین به دلیل ترور بیش از ۲۵۰۰۰ عراقی و صدها جنایت دیگر در حق ملت عراق احتمالاً از اقدامات عاجل این دولت خواهد. هر چند که قبل از اعلام زمان بندی برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق، برای این گروهک ضرب العجل اخراج از عراق تعیین شده بود.
و این گروهک از همین حالا به خوبی متوجه شده که بعد از آمریکایی ها هیچ راهی ندارد و باید خود را برای خروج از عراق (بخوانید فروپاشی) آماده کند. از همین رو با تلاش بسیار سعی دارد برای نیروهای خود از سازمان ملل پناهندگی بگیرد تا شاید بتواند بعد از خروج آمریکا از عراق نیز موجودیت خود را حفظ کند که البته به نظر میرسد با توجه به مدت زمان کم باقی مانده و همچنین پروسه طولانی ثبت نام برای پناهندگی، فرصتی برای این کار باقی نمانده باشد و این گروهک نابودی قریب الوقوع خود را بیشتر از همیشه حس می کند.
به هر حال این فرآیند و این تحول های رو به پیشرفت و استقلال برای عراق شبیه به خانه تکانی است که از برداشتن دیوارهای بتونی به عنوان نماد های ظاهری تسلط آمریکا شروع شده و با گرد گیری و پاکسازی زباله ها ی تروریستی به عنوان پشت پرده تجاوزات آمریکا خاتمه می یابد. و این تازه بزرگترین شانس برای مجاهدین تلقی می شود اگر که بتوانند بدون محاکمه و قرار گیری در محاکم قضایی از عراق جان سالم به در ببرند.


سران منافقین که مدتی است با جمع‌آوری افرادی اجاره‌ای در ژنو که بسیاری از آنان اصلا ایرانی نیستند، از آنها به عنوان «ایرانیان متحصن برای آزادی پادگان اشرف» نام‌ می‌برد، تاکنون و با همین تمهید، کلاه گشادی به بزرگی سه میلیون فرانک بر سر اتحادیه اروپا گذاشته‌ است

سران منافقین که مدتی است با جمع‌آوری افرادی اجاره‌ای در ژنو که بسیاری از آنان اصلا ایرانی نیستند، از آنها به عنوان «ایرانیان متحصن برای آزادی پادگان اشرف» نام‌ می‌برد، تاکنون و با همین تمهید، کلاه گشادی به بزرگی سه میلیون فرانک بر سر اتحادیه اروپا گذاشته‌ است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، سران منافقین توانسته اند از اتحادیه اروپا برای هریک از کسانی که در ژنو و در تجمع به نفع این گروه مبادرت کرده اند به عنوان یک تهاجم سیاسی و حقوق بشری، روزانه ۳۵۰ فرانک دریافت نماید.

بر پایه این خبر،‌ در حال حاضر ۱۸۰ روز از این تجمع می‌گذرد و اگر بقایای گروهک تروریستی منافقین فقط برای ۲۰ نفر این مبلغ را دریافت کرده باشند تاکنون ۱/۲۶۰/۰۰۰ دریافت کرده‌اند!

گزارش‌های موجود نشان می‌دهد که منافقین به طور میانگین آمار ۵۰ نفر را به مسوولان اتحادیه اروپا داده‌ اند که با این حساب مبلغی حدود ۳/۰۰۰/۰۰۰ فرانک از رهگذر سرکار گذاشتن این هواداران به جیب زده اند.

شایان ذکر است که گروهک رجوی در اطلاعیه‌ای پرسوز و گداز درباره این تجمع نوشته است:

«شش ماه تحصن در ژنو –معادل نیمی از سال- از پایداری ایرانیان غیرتمند در دفاع از حق فرزندان رشید ایران زمین در اشرف سرفراز میباشد!»